یکشنبه، شهریور ۰۷، ۱۳۸۹

مدتي مرخصي


بدنبال روزهاي رنگين كماني خواهم رفت و تلاشي سخت در ناميدي
روياي ديوانه واري ديگر كه ممكن است بحقيقت بپيوندد.

روزهاي آينده، نه تنها در بلاگ، بلكه در جاي ديگري نيز نخواهم بود.
سفر من در من، روزهاي سخت و سنگيني است كه مجالي باقي نمي گذارد.
دوستان من شايسته بهترين انگيزه و توان هستند. با تني رنجور و رواني آشفته و خسته، نمي توانم در ملازمت ياران باشم. 

 اميدوارم روزي دوباره، با شادي برگردم.

۷ نظر:

غریبه 92 گفت...

خب سفر سختی داری ، توشه اتو خوب جمع کن یه موقع وسط راه چیزی کم نیاری .. :-)
امیدوارم موفق باشی ..

نقطه چین ها . . . گفت...

..امیدوارم به رویاهات برسی..!
سفر به سلامت..

یوسف

خشایار گفت...

حتمن

ناشناس گفت...

safar be kheir.

ناشناس گفت...

safar be kheir.

آرش سعدی گفت...

به سلامت دوست من
مارو فراموش نكن

bardia zamani گفت...

غروب در نفس گرم جاده خواهم رفت
پیاده آ مده بودم پیاده خواهم رفت
طلسم غربتم امشب شکسته خواهد شد
و سفره ای که تهی بود بسته خواهد شد
همان غریبه که قلک نداشت خواهد رفت
و کودکی که عروسک نداشت خواهد رفت
منم تمام افق را به رنج گردیده
منم که هرکه مرا دیده در گذر دیده

هم بغض عزیزم سلام
بعد از بسته شدن وبلاگم توسط میهن بلاک
!با وبلاگ جدیدی اومدم که بگم هستم
وبلاگت رو به جمع دوستام ادد کردم

...سلامم را تو پاسخ گوی ، در بگشا


بردیا زمانی