شنبه، مرداد ۰۲، ۱۳۸۹

متبرک باد نام تو ...

این چند سطر را باید بنویسم تا قصوری را که جامعه ام در حقش کرد به میزان خودم جبران کرده باشم ، تا اشاره ای باشد به کارهای که باید در حقش می کردیم و نکردیم و مقاله های که باید می نوشتیم و ننوشتیم . من حق دارم به عنوان بخشی از جامعه برای این سهل انگاری و قصور خودم را نبخشم .
در روزگاری پیش از این ، چند سال پس از آنکه میرزا جهانگیر خان صور اسرافیل را کشتند، به خواب علی اکبر دهخدا آمد و به تلخی یاردیرین را سرزنش کرد که :
" چرا نگفتی که او جوان افتاد ؟"
یعنی جوان مرد و دهخدا هراسان و خجالت زده از خواب پَرید و همان جا ، در جا ، مسمّط زیبایش را در رسای او سرود :
" یاد آر ، زشمع مرده یاد آر "
اما ما بیاد نیاوردیم و از سر ترس و تنبلی گذاشتیم تا خاطره ها و حقّانیّت ها رنگ ببازند و از یاد بروند و پروا نکردیم . پروا نکردیم از خودمان .
شاعری به کنار ، آدمی بود مهربان و شریف و دوستی بود در غایت لطف و عنایت برای سرزمینی که مردمش حافظه اشان  را در میانه ی راه جا گذاشته اند . 
هرگاه کارهایش را خواندم دلم گرفت که دستی چنان ماهر و ذهنی چنان جست و جوگر در زیر خاک مانده باشد .
ا.بامداد بی هیچ تردیدی ، از مهمترین و جست و جوگرترین روشنفکران ما بود و همچنان هم هست . در یادنامه های که پس از مرگش نوشتند گاه بخوبی به جایگاه و مقامش اشاره شد و گاه آنچنان با تکلف و تعارف آمیخته شد که وقار و حشمت و بزرگواری و آرامش اش ، پنهان ماند .
باید این چند خط را در سالمرگش می نوشتم تا کمی از بدهکاری ام  را به چونان نجیب زاده ای بپردازم .
 
نویسنده: آرش
یکشنبه 3 مرداد1389 ساعت: 21:57
بسيار عالي
استفاده كرديم استاد
نویسنده: خیانت
دوشنبه 4 مرداد1389 ساعت: 1:38
عزیزم
همین چند سطره
علاوه بر اینکه عالی بود
الهام بخش من برای پستم بود
خیلی ممنونم
بوسس
نویسنده: نقطه چین ها. . .
دوشنبه 4 مرداد1389 ساعت: 11:20
..آدما اگه میرن اما آثارشون میمونه... :-)

یوسف
نویسنده: m
دوشنبه 4 مرداد1389 ساعت: 23:46
سلام . ویلاگ جالب و پر محتوایی دارید. اگر مایل به تبادل لینک با وبلاگ من هستید. لطفا لینک منو با نام ((مطالب علمی )) در وبلاگت ثیت کنید و بعد به من خبر بده تا در کمتر از 12 ساعت لینکتونو ثبت کنم .در اخر هم موفق باشید همیشه !×!

www.mohammad_science.mihanblog.com
نویسنده: سکوت
دوشنبه 4 مرداد1389 ساعت: 23:49

هیچ نظری موجود نیست: